ماهـان عــ❤ــزیزتر از جانماهـان عــ❤ــزیزتر از جان، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

▒▓♥ ماهان عشـ❤ــق ♥▓▒

  ̃๏̯̃๏

1390/6/23 21:48
نویسنده : مامان
1,713 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم.امروز بابایی برای یه ماموریت دو روزه رفت کیش.www.smilehaa.orgwww.smilehaa.org

تو اینقدر دلت براش تنگ شده که بعد از ظهری نقاشیش رو  کشیدی.دریا رو کشیدی با کشتی و خورشید.دریا و کشتی رو به این علت کشیدی که میدونستی باباجون به این طریق رفته کیش.www.smilehaa.org

خورشید رو هم که من شنیدم توی نقاشیهای بچه ها نماد پدره.شکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآ

فدای اون دلت بشم.برای اینکه از اون حالت درت بیارم گفتم من میخندم منو بکشwww.smilehaa.org.ولی گفتی دوست ندارم.

             اند هنری عمرم!!!

سر شبی صدای بوق یه اتوبوس رو شنیدی گفتی بابای منو آورده؟www.smilehaa.org

من دلم برا بابام میسوزه(=دلم برای بابام تنگه)www.smilehaa.org

 

  

 

بعداً نوشت: نمیدونم چند صدبار ازم پرسیدی مامان چرا باباجون نمیاد؟هرچی هم دلیل می آوردم فایده نداشت.دوباره می پرسیدی.

داشتیم بازی میکردیم که یه دفعه آروم خوردی زمین.www.smilehaa.orgولی انگار دنبال بهونه بودی واسه گریه.یه عالمه گریه کردی و گفتی بابامو میخوام.منم بردمت تو تخت و با قصه های خنده دار سرتو گرم کردم.پشت سر هم قطاری قصه میگفتم تا یادت نیفته.www.smilehaa.orgولی بازم یادت افتاد اما وسط خنده هات .منم از این فرصت استفاده کردم و گفتم دنده هات میخاره.هر بار این سوال رو بپرسی منم دنده هاتو میخارونم.و این شد یه بازی .تو هی سوال میکردی منم دندتو یه قلقلک کوچولو میدادم و غش غش میخندیدی.www.smilehaa.org

 

آخر سر خودت گفتی.کیش راهش دوره.بابا الان نمیتونه بیاد.بعدا میاد.من منتظرشم.

مامان به فدای دل منتظرت نشه چکار کنه؟

  

            فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز                 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (24)

مامان ریحانه
23 شهریور 90 22:07
آخی نازی ماهان ایشالا بابایی زودی میآد با یه عالمه کادو برات اما مامانش معمولا پسرا خیلی مامانی هستن و خیلی دنباله و سراغه باباشونو نمیگیرن !!! پس چطور ماهان این قضیه رو نقض کرده برهان خلف
مامان علیرضا
23 شهریور 90 23:04
عزیز دلم انشالله همیشه سایه پدر و مادرت بالای سرت باشه
فهیمه مامان پرهام
24 شهریور 90 0:02
پرهام هم نمی تونه با دوری بابائیش کنار بیاد و حسابی دلتنگی می کنه، خصوصا" وقت خواب انشااله همیشه سایه تون روی سرش باشه
مامان ماهان
24 شهریور 90 0:33
ای جونم الهی که بابایی زود زود بیاد خونه تا گل پسرمون از دلتنگی در بیاد الهی سایه اش همیشه بر سرتون باشه
مامان ریحانه
24 شهریور 90 1:15
هی وای من !!! من اولی بودم
مامان آترینا
24 شهریور 90 7:29
الهی قربون اون احساس زیبات برم
سيد اميرعباس بابا
24 شهریور 90 10:03
سلام دوست جون خودم من دوباره برگشتم و وبلاگم رو به روز كردم خوشحال ميشم بهم سر بزني راستي وبلاگت از قبلنا كه اومده بودم خيلي خوشگل تر شده بهم سر بزن باشه؟؟؟ منتظرتم
مامان پریسا
24 شهریور 90 11:12
سلام دوست عزیز. ممنون که بهمون سر زدی. الان هم کلی عکس دارم. راستی سالگرد ازدواجتون مبارک انشاا... سالها در کنار هم سلامت باشید. ماهان جان غصه نخور بابایی زود زود با کلی سوغاتی بر میگرده.
مامان محمد عرفان
24 شهریور 90 12:11
عزیز مهربونم رو از طرف من ببوس که اینقدر دلش مثل گنجیشک کوچمولوههایشالا بابایی با کلی سوغاتی خوشکل زود زود میاد
مامان آرمان
24 شهریور 90 14:02
قربونه اون دل کوچیک و مهربونت بشم. آرمان هم در یکی از سفرهای یک هفته ای پدرش همین طور بود و دیگه روزهای آخر بد غذا هم شده بود. بابا زود میاد و برات کلی سوغاتی هم میاره.
آرتین خان
24 شهریور 90 17:22
اون دل سوختنت منو کشته ماهان جیگر ایشالا هیچ وقت دلت تنگ نشه عزیزم مامانی میدونم این روزها خودت دلتنگی و دلتنگی ماهان جون هم اضافه شده ایشالا که بابایی زود برگرده اوونم با سوغاتی های رنگارنگ
مامانی طاها
24 شهریور 90 17:43
آخه خاله قربون اون دل کوچولوت بشه نمی دونم چرا بچه ها اینقدر زود دلتنگ باباها میشن طاها هم اینجوریه آخه خیالشون جمعه که هر جا برن ما باهاشون هستیم الهی همیشه سایتون بالای سرش باشه
مامان ریحانه
24 شهریور 90 18:05
وبلاگ خواهر زادم افتتاح شد بالاخره
همونیکه میگفتم مثه ماهان شما عاشق ماشینه خوشحال میشم بهش سر بزنی


آدرسش؟؟؟
مامان ریحانه
24 شهریور 90 19:10
http://sami1386.niniweblog.com
mahsa
25 شهریور 90 16:51
salam webeton ghashang bod be manam sar bezanid kheili daghonam
بابای مهرسا
25 شهریور 90 23:44
چه آقا پسر خوبی .... حال مهرسا خوبه.ممنون
مامان آريا
27 شهریور 90 12:35
اي جونم فداي اون دل كوچولوت برم نقاشيتم خيلي خوشگله گلم
كاكل زري يا نازپري
27 شهریور 90 12:35
سلام ماهان جوني چه پسر با احساسي هستي خاله مرسي كه هميشه بهم سر ميزني دوست دارم عزيزم مامان ماهان رمزو خصوصي براتون ارسال مي كنم
مامان آناهل
27 شهریور 90 20:23
اصلا چرا این بابایی ، تنهایی رفته کیش؟!! هان؟ هان؟
مامان پارسا
29 شهریور 90 23:07
باباییت که تا الان برگشته عزیزم ولی من چون خاله ی تنبل نی نی وبلاگ هستم تازه اومدم نقاشیت خیلی قشنگه عزیزم با دلتنگیات حسابی به دلتنگی مامانی هم اضافه کرده بودیااااااااااااا
باباعلی
30 شهریور 90 7:59
خیلی خوبه که حداقل دلش تنگ میشه ... پسر ما که سه روزه رفته خونه مامان بزرگش بهش زنگ میزنم میگه الان دستم بنده نمی تونم صحبت کنم بعدا زنگ بزن ! البته نمی دونم به کی رفته !
مدرسه ی مامان ها
30 شهریور 90 15:48
سلام مامان ماهان خیلی خوبه که ماهان به این سادگی ذهنیتش رو روی کاغذ آورده و از نقاشیش پیداست که باباش رو خیلی دوست داره و خیلی خوبه که پسرها با پدرشون ارتباط عاطفی و دوستانه داشته باشند.
zainab
31 شهریور 90 10:22
سلام مامان جونی ماهان
حالتون خوبه پرهام جون خوبه؟
من مامان نیستم
هنوز ازدواج نکردم
اما مامان منم به مهربونی شماست خیلی زیاد دوسش دارم
به منم سر بزنین
خدانگهدار:
مادر کوثر
4 مهر 90 15:13
آخییییییییی عزیزم قربون دله تنگش